Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایسکانیوز، رضا امیرخانی در تمام این سال‌ها علاوه‌ بر اهمیت تاثیرگذار بودن بر ادبیات ایرانی، شاید ناخواسته، به اهمیتی فرامتنی برای همه ما دست یافته است. دو روز پیش وقتی قرار بود، جایزه جلال به‌عنوان یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی کشور به او اهدا شود، به احترام سایرین دست روی سینه گذاشت و جایزه معنوی جلال را پذیرفت ولی از پذیرش بخش مادی جایزه سر باز زد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سراغ او رفتیم و از بازخوردهای رسانه‌ای نسبت به اقدام او در شب جایزه جلال گفتیم و او از دلایل نپذیرفتن جایزه‌اش گفت.

بازخوردهای متفاوتی از کاری که دو روز پیش هنگام دریافت جایزه جلال انجام دادید در فضای رسانه‌ای صورت گرفته است. عده‌ای می‌گویند رضا امیرخانی به‌خاطر اعتراض به ممیزی، این کار را انجام داده است و بخش دیگری هم معتقدند که به‌خاطر اینکه جایزه جلال، دولتی است نخواستید جایزه را بگیرید و البته به این هم استناد می‌کنند که چند سال قبل، جایزه شهید غنی‌پور را که یک جایزه خصوصی بود، پذیرفتید. سوالم این است که چرا رضا امیرخانی بخش مادی جایزه جلال را نپذیرفته است؟

مصر هستم بار دیگر حرف‌های دیروز خودم را تکرار کنم. یک نویسنده اگر نویسنده باشد، به‌دنبال گرفتن مجوز همواره تلاش خواهد کرد. اما طبعا گرفتن جایزه جز اهداف کاری‌اش محسوب نمی‌شود. اصل کاری که من با ارشاد دارم گرفتن مجوز است و اتفاقا گرفتن جایزه جزء کارهایی نیست که برای آن دست به تلاشی بزنم.

جایزه یک ارزش معنوی دارد و یک ارزش مادی. ارزش معنوی جایزه به نظر داوران و نهاد برگزارکننده برمی‌گردد، من به نظر داوران جایزه جلال قطعا احترام می‌گذارم و همین‌طور به خود جایزه جلال. اگر این احترام نبود در جلسه حاضر نمی‌شدم. صراحت عدم حضور را هم داشتم. از آن سوی قصه این رویه قبلی من هم بوده است. من تا به حال از هیچ ارشادی هیچ جایزه‌ای نگرفته‌ام. واقعیت این است کمتر پیش آمده که اصولا کاری از من هم نامزد دریافت جایزه‌ای بشود، اما همین اتفاق در دولت پیشین هم افتاد و یک جایزه نه‌چندان مهم به قیدار رسید. در آن جایزه به‌عنوان نویسنده شرکت کردم و همین جملات را گفتم. به نظر هیات داوران احترام گذاشتم و قسمت معنوی جایزه را پذیرفتم اما قسمت مادی را نپذیرفتم. اما در آن دولت تفاوت دیگری بود. دوست نداشتم قسمت مادی جایزه را به ارشاد برگردانم و آن را به یک خیریه اهدا کردم.

اما نسبت به وزارت ارشاد سیدعباس صالحی حسن‌ظن دارم. بنابراین قسمت مادی جایزه را به خودشان واگذار کردم که قطعا درمورد آن تصمیم فرهنگی درستی خواهند گرفت. نه نسبت به این جایزه، بلکه نسبت به همه بودجه‌های فرهنگی.

من اعتقادم به این دولت و آن دولت نبوده است، کلا همین رویه را دارم

از آن سوی قصه جایزه شهید غنی‌پور را یک جایزه بسیار سالم مردمی می‌دانم که از سوی عده‌ای از بچه‌های مسجد اداره می‌شود. در همان جایزه نیز یادم است که درمورد کتاب «بی‌وطن» قسمت مالی جایزه را نپذیرفتم که این البته برمی‌گشت به کمکی که یکی از نهادهای فرهنگی به جایزه غنی‌پور و کمکش را منوط به این مساله کرده بود که من جایزه نگیرم. دوستان مسجد جوانمردانه جایزه اول را به من دادند و من هم بابت اعتراض به رفتار آن نهاد فرهنگی قسمت مادی جایزه را نپذیرفتم.

چقدر موافق این نظر هستید که این اقدام شما باعث تضعیف جایزه جلال می‌شود؛ با توجه به اینکه این جایزه جزء مهم‌ترین جوایز ادبی کشور است؟

چنین اعتقادی ندارم. عدم حضور من و بالا نرفتن من می‌توانست باعث تضعیف جایزه جلال شود اما در جلسه حاضر شدم و به جایزه احترام گذاشتم؛ این به معنای تایید کامل جایزه جلال نیست اما فراموش نکنیم روندی که جایزه جلال داشته روند بسیار امیدوارکننده‌ای است. ما از یک جایزه غیرشفاف رسیده‌ایم به جایی که داوران بخش‌های مختلف پیش از برگزاری جایزه به افکارعمومی معرفی می‌شوند و می‌توان با آنها راجع به نظرات‌شان گفت‌وگو کرد. این احتمال فشار در داوری‌ها را به‌شدت پایین می‌آورد.

شفافیت در اعطای جایزه یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای جایزه جلال است. اگر از من بپرسید که چه قسمت‌هایی در جایزه جلال می‌تواند در سال‌های آینده پررنگ‌تر دیده شود، من حتما به اضافه شدن بخش‌ها تاکید خواهم کرد. صنعت نشر باید در جایزه جلال دیده شود. صفحه‌آرایی، طراحی جلد، صحافی، تبلیغ کتاب و بهترین فروش رایت باید در این جایزه دیده شود تا جایزه جلال به یک جشنواره ارجمند صنعت نشر بدل شود. از آن سوی قصه همین دستاورد مهم جایزه جلال را که گفتم «جایزه» و «مجوز» با هم، هم‌خانواده نیستند، می‌توان به بخش مجوز‌ها هم تسری داد. بهترین حالت وزارت ارشاد در بخش اعطای مجوز کتاب برمی‌گردد به اینکه برادران و خواهران ممیز شفاف به نویسندگان و ناشران معرفی شوند تا امکان هر رفتار شخصی و غیرضابطه‌مند گرفته شود.

درمورد کتاب جدیدتان هم صحبت می‌کنید؟

بله. کتاب «ر ه ش» هنوز در انتظار مجوز ارشاد است. من و ناشر بسیار علاقه‌مند بودیم که کتاب در ماه پایانی پاییز منتشر شود اما این اتفاق نیفتاد.

منبع: فرهیختگان

502

جایزه جلال رضا امیرخانی ارزش معنوی قیدار سیدعباس صالحی جایزه شهید غنی‌پور صنعت نشر

منبع: ایسکانیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۹۱۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا می‌دانید قدیمی‌ترین مقابر صخره‌ای ایران کجاست؟

جام جم آنلاین؛ گوردخمه‌های ایران، از ارزشمندترین مکان‌های باستانی و بناهای صخره‌ای کشور است. بسیاری از این گوردخمه ها را می توان در استان کرمانشاه پیدا کرد. کرمانشاه یکی از تاریخی ترین مناطق کشور است که چند مورد از معتبر ترین سایت های باستانی دنیا همچون محوطه تاریخی بیستون را در دل خود جای داده است. یکی دیگر از این سایت های معتبر باستانی، گوردخمه اسحاق وند یا سکاوند است.

گوردخمه ها از قدیمی ترین انواع معماری صخره ای در ایران است که در دل کوه ها و صخره های مرتفع تراشیده می شدند. این بناهای صخره ای در حقیقت مقبره هایی هستند که متوفیان (افراد دارای اهمیت) را در آن ها به خاک می سپردند. نحوه خاکسپاری این متوفیان در ایران باستان به طرزی متفاوت بود. ایرانیان خاک را مقدس می دانستند، بنابراین، از دفن کردن اجساد درون آن خودداری کرده و آن ها در محفظه های صخره ای مخصوصی که تراشیده بودند، قرار می‌دادند.

از ایران باستان گوردخمه های بسیاری باقی مانده است که باستان‌شناسان در مورد قدمت آن ها اتفاق نظر ندارند. بسیاری از گوردخمه های کشور مادی هستند، بسیاری هخامنشی اند و برخی نیز به دوره های بعدی مربوط اند. در واقع گوردخمه های ایران را می توان به گوردخمه های مادی، گوردخمه های هخامنشی و گوردخمه های پس از هخامنشیان تقسیم کرد.

اسحاق وند، بنایی مادی یا هخامنشی

گوردخمه های اسحاق وند در حقیقت سه گوردخمه تاریخی هستند که ابعاد متفاوتی دارند. این گوردخمه ها در استان کرمانشاه، در حدود ۲۵ کیلومتری جنوب غربی شهرستان هرسین و در دل صخره های مرتفعی مشرف به روستای «ده‌نو» واقع شده اند. این گوردخمه ها به سکاوند نیز شهرت دارند و مردم محلی این منطقه به آن ها «فرهاد تاش» می گویند. به دلیل وجود روستایی به نام اسحاق وند در حوالی این گوردخمه ها، نام آن ها را اسحاق وند گذاشته اند.

پیرامون قدمت این گوردخمه‌ها، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. بسیاری از باستان شناسان خارجی و داخلی، قدمت گوردخمه اسحاق وند را به دوره مادها نسبت می دهند. ولی برخی نیز همچون هرتسفلد، آن ها را مربوط به دوره هخامنشیان می دانند. طبق نظر ارنست امیل هرتسفلد باستان شناس آلمانی تبار، گوردخمه میانی، مقبره گئومات مغ است. داریوش اول در کتیبه بیستون خودش، داستان سرکوبی گئومات مغ یا همان بردیای دروغین را به تفصیل تعریف کرده است. عده کمی نیز این مقابر صخره ای را مربوط به دوره سلوکیان می دانند. به هرحال طبق نظر بسیاری از باستان شناسان، احتمال اینکه این گوردخمه ها مادی باشند بیشتر از هخامنشی بودن آن هاست.

مجموعه اسحاق وند یا سکاوند، متشکل از سه گوردخمه است که هر کدام ابعاد متفاوتی دارند. گوردخمه سمت راستی نسبت به دو گوردخمه دیگر، در ارتفاع بالاتری قرار گرفته است و حدود ۲.۱۰ متر عرض دارد. عرض دریچه گوردخمه میانی ۱.۶۳ متر است و عمق آن نیز ۱.۷۵ متر می باشد. گوردخمه سمت چپ نیز ۸۵ سانتی متر عمق دارد و عرض آن ۲.۱۰ متر است.

در اطراف تمام این گوردخمه ها تزئینات ساده ای تراشیده شده اند. علاوه بر قاب بندی های ساده ای که دور تا دور این سه گوردخمه ایجاد شده اند، در قسمت بالای گوردخمه میانی، تصویر تمام قد مردی با ارتفاع ۱.۸۷ متر به صورت نیم‌رخ و به زیبایی هر چه تمام تراشیده شده است. این فرد که هویتش مشخص نیست، لباسی بلند و چین‌دار به تن کرده است و دست های خود را به حالت دعا و نیاش پروردگار به سمت آسمان و جلوی صورتش بلند کرده است. همچنین در مقابل این فرد، یک آتش دان با ارتفاع حدود ۹۴ سانتی متر و یک مشعل سوزان با ارتفاع ۸۳ سانتی متر قرار گرفته است. پشت سر این مشعل و آتش دان، فردی با قامت حدود ۸۰ سانتی متر حجاری شده است که به نظر می رسد در حالی که دستهایش رو به سمت آسمان است، از پشت سرش چیزی را بر دست دارد.

شهرستان هرسین در ۴۴ کیلومتری جنوب شرق کرمانشاه قرار دارد.

دیگر خبرها

  • آیا می‌دانید قدیمی‌ترین مقابر صخره‌ای ایران کجاست؟
  • ۴ سازه‌ تاریخی آب ایران در انتظار ثبت جهانی
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نداشت
  • زندگی با آل‌احمد در شیوه نگارش سیمین دانشور تاثیر نگذاشت
  • یک گرم چای سنواتی هم تاکنون در چرخه مصرف قرار نگرفته است
  • چای سنواتی تاکنون در چرخه مصرف قرار نگرفته است
  • جمع‌آوری «نامزد گلوله‌ها» سال گذشته از نمایشگاه کتاب به شدت غیرفرهنگی بود!
  • ساترا رقیب است یا شریک تولیدات تصویری؟/ ۷۰۰ تقاضا در انتظار مجوز
  • کشاورزان همچنان چشم انتظار اعلام جایزه تحویل گندم
  • پایان بارگذاری: پرسپوليس در انتظار خبر مهم